شاعر ... شاعر اندیشه هایم ... نزدیک تر بیا برای بغض هایم راهی بگشای .. دست های تنهایم با گل های اطلسی دارد بیگانه می شود .... و صدایت موسیقی نواییست به نوازش سکوتی در پهنای افق های دور دور دور کی مرا به اسم می خوانی؟ تا بغضم جاری شود و راهی بگشاید برای خنده هایت.. شاعرزیبای من...
(مجید)
نظرات شما عزیزان:
|